چه باشد آنچه خوانندش «فلسفه اسلامی»
کلمات کلیدی:
فلسفه اسلامی, شرقشناسی, فلسفه عربی, تأثیر اسلام در فلسفهچکیده
بسیاری از شرقشناسان با طرح دلایل چون فرومایگی نژاد سامی عربزبانان و ناتوانی آنان از فلسفهورزی، و منع قرآن از آزاداندیشی بر این باورند که آنچه در نزد مسلمانان فلسفه نامیده میشود، چیزی بیش از ترجمه و شرح فلسفه یونان بهویژه ارسطو نیست. نویسندگان عربزبان نیز برخی از همین دیدگاه پیروی کردهاند. از سوی دیگر، بهاعتقاد بسیاری از این دو دسته، فلسفه عربی شامل علم کلام و تصوف، بلکه حتی اصول فقه نیز میباشد. این مقاله نشان میدهد که هر چند آشنایی با فلسفه یونان نقطهآغاز جریان فلسفه در فرهنگ اسلامی است، فلسفهورزی مسلمانان در حد ترجمه و شرح فلسفه یونان متوقف نشده، بسیار از آن فراتر رفته است. فلسفه بهمثابه «هستیشناسی عقلی نظاممند» دانشی مستقل از سایر علوم اسلامی است که از کندی/فارابی آغاز شده و تا به امروز بهویژه در فرهنگ شیعی تداوم یافته است. سومین محور اصلی این مقاله، تحلیل سیر تکاملی اندیشه فلسفی در سایه آموزههای اسلامی است. دین اسلام با تشویق به عقلورزی و نیز طرح مسائل فلسفی بستری بسیار مناسب برای تکامل فلسفه فراهم آورده است. اندیشههای فیلسوفان از جهات گوناگونی چون جهتدهی، طرح مسئله، پیشنهاد برهان و تصحیح اشتباهات از آموزههای دینی کمک گرفتهاند، در نتیجه فلسفه اسلامی در طول حیات خود روزبهروز بالندتر شده، و اکنون به یک نظام فکری توانمند تبدیل گشته است.