نظریه مکان، محمول و تفرّد در فلسفه ژاپنی از نیشیدا تا ایزوتسو
کلمات کلیدی:
نظریۀ مکان, محمول, تفرّد, مدرنسازی, فلسفۀ ژاپنیچکیده
هویّت انسان امری است نه جوهری و نه صلب بلکه متغیّر. فلسفه غربی، در دورۀ گذار خودشناسی، به ژاپن معرفی شده است و این عامل که سبب دگرگونی بنیادی در خودآگاهی و بازنمایی در ژاپن شده است، نقش مهمی ایفا کرده است. به یقین، اندیشمندان ژاپنی جهانبینی خود را به شیوۀ مدرن ـ متفاوت از گذشته ـ درک و اظهار میکنند. به عبارت دیگر، ایشان با بازاندیشی مصطلحات در سنت خود در دوران مدرن شدن در چارچوبی کلیتر زمینه را برای اندیشه متناسب با روزگار خود فراهم کردند. برخی از نمایندگان این مکتب، که از این منظر فلسفهورزی میکنند، مسائلی نظیر مکان، محمول و تفرّد را به شیوهای نوین مفهومسازی کردند. با تمرکز بر چالش فیلسوفان ژاپنی نسبت به مدرنیته، در پژوهش حاضر به بررسی آراء چهرههای برجستهای نظیر کیتارو نیشیدا، دائیستسو سوزوکی، شینیچی هیساماتسو، جوئیچی سوئه تسونا، کیجی نیشیتانی و توشیهیکو ایزوتسو میپردازم. از این میان، تأکید ویژه بر نیشیدا، سوزوکی، نیشیتانی و ایزوتسو خواهم داشت چرا که ایشان اندیشمندانی پرنفوذ هستند و گفتمانهای فلسفی گستردهتری را در قلمرو فلسفی ژاپن پدید آوردند