دربارهی مجله
کسب رتبه الف در سال 1401 از کمیسیون نشریات وزارت علوم را به همه همکاران بزرگوار؛ مدیر مسئول، سردبیر، اعضای هیأت تحریریه، داوران، نیز مؤلفان مقالات تبریک میگوییم. الحمدلله والمنه.
|
|
در این نوشتار میکوشم جایگاه نظاممند امر الوهی در اندیشة هایدگر در نسبت ضروری با تمایز هستیشناختی و خاستگاه آغازین پدیدارشناسی را تبیین کنم. برای این منظور، باید نخست بر دوگانگیای که هایدگر میان خدای متافیزیکی و خدای الوهی لحاظ میکند غلبه کرد. از یک سو، تلقی هایدگر از خدای متافیزیکی ذاتاً ناظر به تلقی ارسطویی-مدرسی از آرخه به مثابه برترین موجود است و لذا رهیافت سلبی به آرخه را دربرنمیگیرد. از سوی دیگر، هایدگر با تلاش برای بیان ظهور خدا، خود را در یک ایمانگرایی بینسبت با تمایز هستیشناختی گرفتار میسازد که با ضوابط اندیشة او در تعارض است. نقد این دو دیدگاه، ضرورت فهمی بنیادینتر از امر الوهی را بر حسب تمایز هستیشناختی و خاستگاه ظهور، در رجوعی نامصرح به آرخة افلاطونی فراتر از وجود، به معنای فهمی سلبی از آرخه به مثابه پوشیدگی، غیاب و عدم پدید میآورد.
منطق هگل تاکنون به شیوههای مختلف و متفاوتی تفسیر شده است که آنها را به طور کلی میتوان به دو نوع مواجههی متافیزیکی و غیرمتافیزیکی تقسیم کرد. در این مقاله ما در ابتدا خواهیم کوشید با تکیه بر آنچه خود هگل در باب منطق خویش و هدفی که در آن دنبال میکند بیان کرده است تصویری از مقصود هگل به دست دهیم و سپس با ارائهی شرحی از دیدگاههای تفسیری دو تن از برجستهترین مفسران هگل، یعنی رابرت پیپین و استفن هولگیت که اولی مدافع تفسیر غیرمتافیزیکی و دیگری از طرفداران تفسیر متافیزیکی است، وجوه افتراق این دو نوع رویکرد تفسیری را روشن سازیم. در گام بعد نیز خواهیم کوشید که با تکیه بر تاکید مصرانهی هگل بر تفکر نظاممند و پر رنگتر ساختن حلقهی ارتباطی میان پدیدارشناسی روح و منطق نشان دهیم که کدام یک از این دو جریان تفسیری به نحو بهتری میتواند پروژهی فلسفی هگل را تبیین کرده و روشن سازد.
تفکیک فهم به گزارهای و موضوعی ازجمله تقسیمبندیهای مربوط به فهم است. درحالیکه در اولی یک واقعیت فهمیده میشود، در دومی یک نظریه، سیستم، هویت، مفهوم، مدل، ویژگی یا مجموعهای از پدیدارها فهمیده میشود. پرسش مهمی که دراینخصوص اهمیت دارد نسبت میان فهم موضوعی و فهم گزارهای است: آیا اولی به دومی تقلیل پیدا میکند؟ یا اینکه فهم موضوعی فراتر از فهم گزارهای است؟ در این مقاله، ابتدا استدلالها و شروح اصلی مدافع ضدتقلیلگرایی، درون چارچوبی مشخص، معرفی و تشریح میشوند. در ادامه، به یکی از مهمترین نقدها علیه ضدتقلیلگرایی، یعنی نقد کریم خلیفه، پرداخته و دامنۀ اعتبار آن سنجیده میشود. در پایان و پس از ارائۀ شرحی از فهم علمی که در آن بازنمایی علمی نقشی اساسی ایفا میکند، تقلیلگرایی دررابطهبا آن به بحث گذاشته میشود.
چارچوب فکری دکارتی که در فلسفه و عصر جدید غالب است، انسانی را نه به مثابه نفس، بلکه به مثابه جوهر اندیشنده به تصویر میکشد. در این تفکر، حقیقت انسان در تقابل با بدنش، ذهنی است که شئونات و ویژگیهای مختلف نفس ارسطویی مانند انفعالات، اراده و تجربه و تاملات نظری و عملیاش، همگی در ذیل آن، تعریف و تحلیل میشوند. اما ایده ارسطو در تعریف نفس یعنی لوگوسِ ناظر (متعلق) به جسم، در فلسفه اسلامی پذیرفته شد و در جریانهای مختلف آن، استمرار یافت. پژوهش جاری با التفات به تقلیلی که در معنای نفس به ذهن نزد عقلگرایان سده هفدهم صورت پذیرفته و همچنین تفاوت ذهن در اندیشه انسانشناسی فلسفی غرب معاصر با نفس در اندیشه فیلسوفان مسلمان، در صدد است تا با تحلیل منطقی دیدگاههای صدرالمتالهین –به مثابه فیلسوفی متعهد به تعریف ارسطویی-، صورتبندی اولیهای از تمایز مفهومیِ ذهن و امرذهنی با نفس ارائه دهد. در این صورتبندی و تلاش انجام پذیرفته، ذهن و امرذهنی، مرتبه «آگاهیِ مفهومی» و «تخیّلی» نفس معرفی میشود که در مقابل «آگاهی وجودی»، «تجربههای زیسته و ادراک حسی» نفس قرارگرفته و از آن، متمایز میشود. ذهن مرتبهای از نفس است و نه کل آن و آگاهی و خودآگاهی مفهومی در نفس نیز، چیزی جز مرتبه کشف مفهومیِ ظهور تفصیلی و وجودیِ صفات و معانی نفس نیست.
یکی از آثار مغفولماندۀ شیخ در شناخت نظام فکری و فلسفی او تعلیقات وی بر اثولوجیای منسوب به ارسطوست. این تعلیقات که به صورت پراکنده بر مواضعی از اثولوجیا نوشته شدهاند موضوعات گوناگونی از خداشناسی، نفسشناسی، عقول و مبادی نخستین، ادراک حقیقت مبدأ اول و مسائل بسیار دیگری را در برمیگیرند. محورهای مهم مورد توجه شیخ در این تعلیقات نخست نفسشناسی و دیگر ارتباط نفس با مبدأ اول است. در محور نفسشناسی تعلیقات شیخ علاوه بر شرح، جنبۀ انتقادی نیز دارد و بهویژه وجود نفس قبل از پیدایش بدن و یا واجد بودن ادراکات و معارفی را قبل از ارتباط با بدن برای آن نمیپذیرد و در محور ارتباط نفس با مبدأ اول و درک حقیقت کمال و جمال او ادراک عقلانی و مبتنی بر استدلال را در این زمینه ناتمام میداند و تنها مشاهدۀ حقه را راه درک آن حقیقت به شمار میآورد. در این مقاله نشان داده میشود که شیخ در این تعلیقات با عناصر اشراقی اثولوجیا همدلی بیشتری نشان میدهد.
نوشتار حاضر به نسبت علوم انسانی با امانیسم میپردازد و از دیدگاهی هایدگری آن را تکوینی و تأویلی تحلیل میکند. مقدمه بنیان تاریخی این نسبت را یادآور میشود، که چگونه علوم انسانی در آغاز دورة جدید با امانیسم و «ستودیا هومانیتاس» بالید. بخش دوم ابتنای امانیسم بر شئون وجودی امانیستها را نشان میدهد: بحرانهای اواخر قرون وسطی بودونبود آنان را به خطر نابودی کشاند و امانیستها را واداشت ازنو موجود درطورکلی را به پرسش بگیرند و ازنو مقام خویش را در میانة موجودات بجویند، تا ازنو به عقل و علم خویش و به رشتههای برآمده از آن نیز سروسامان بدهند. بخش سوم همین واقعة هستیشناختی و فهم نو از موجود را به معنای تأویلشان میگیرد، که معنایش کلاسیک و همان تأویل متن است: اصالتی که امانیستها در ستودیا هومانیتاس به متون باستانی میدادند. بخش چهام رشتههای مختلف علوم انسانی را همچون شئون وجودی امانیستها تأویل میکند، منتهی در عینیت تاریخیشان.
خودآگاهی، یعنی آگاهی بیواسطۀ آدمی به ذات خود، که ابنسینا در برهان انسان معلّق در فضا برای اثبات نَفْس به آن تکیه کرده است حاصلِ فعّالیّتِ کدام قوّۀ ادراکی در آدمی است؟ سخنان ابنسینا در باب این موضوع دارای ابهام وپیچیدگی است: وی گاه عقل را ادراککنندۀ خودآگاهی میداند و ازاینرو، آن را علمی عقلی میخوانَد و گاه نَفْس را ادراککنندۀ آن قلمداد میکند و آن را علمی ذاتی و طبعی میخوانَد. برای برطرفکردن این ابهام از سخنان ابنسینا و رسیدن به پاسخ نهایی او به این پرسش، در این مقاله، با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی، به بررسی سخنان وی بهویژه در کتاب مباحثات ـ که مشروحتر از جاهای دیگر دربارۀ این مسئله سخن گفته است ـ پرداخته و به این نتیجه رسیدهایم که در نظر نهایی ابنسینا آن قوّۀ ادراکی که عهدهدار خودآگاهی است هیچ یک از قوای نَفْس نیست، بلکه خودِ نَفْس ادراککنندۀ ذات خود است. لیکن از آنجا که وی بحث خودآگاهی را غالباً در چارچوب نظریّۀ خود در باب قوای ادراکی ارائه کرده است، گاه آن را تعقّل خوانده و درواقع، عقل یا تعقّل را ـ به اشتراک لفظ ـ به دو معنا به کار برده است.
کسب رتبه الف در سال 1401 از کمیسیون نشریات وزارت علوم را به همه همکاران بزرگوار؛ مدیر مسئول، سردبیر، اعضای هیأت تحریریه، داوران، نیز مؤلفان مقالات تبریک میگوییم. الحمدلله والمنه.
|
|
تعداد دوره
16
تعداد شماره
38
تعداد مقالات ارسال شده
تعداد مقالات رد شده
تعداد مقالات پذیرفته شده
درصد عدم پذیرش مقالات
درصد پذیرش مقالات
تعداد نویسندگان
تعداد داوران
تعداد پایگاههای نمایه شده
5
تعداد مشاهده مقاله
تعداد دریافت فایل اصل مقاله
نسبت مشاهده بر مقاله
نسبت دریافت فایل بر مقاله
براساس نامه شماره 26953/11/3/89 در جلسة مورخ 31/6/89 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درجه علمی-پژوهشی به دوفصلنامه جاویدان خرد اعطا گردید.
کدپستی: 1133614816، تلفن: 66492169 - 021 نمابر: 66962700 - 021
نشانی پایگاه اینترنتی:www.javidankherad.ir