نسبت تکوینی و تأویلی علوم انسانی با امانیسم
کلمات کلیدی:
امانیسم رنسانس, علوم انسانی, ستودیا هومانیتاس, تکوینی/ اگزیستانسیال, تأویلچکیده
نوشتار حاضر به نسبت علوم انسانی با امانیسم میپردازد و از دیدگاهی هایدگری آن را تکوینی و تأویلی تحلیل میکند. مقدمه بنیان تاریخی این نسبت را یادآور میشود، که چگونه علوم انسانی در آغاز دورة جدید با امانیسم و «ستودیا هومانیتاس» بالید. بخش دوم ابتنای امانیسم بر شئون وجودی امانیستها را نشان میدهد: بحرانهای اواخر قرون وسطی بودونبود آنان را به خطر نابودی کشاند و امانیستها را واداشت ازنو موجود درطورکلی را به پرسش بگیرند و ازنو مقام خویش را در میانة موجودات بجویند، تا ازنو به عقل و علم خویش و به رشتههای برآمده از آن نیز سروسامان بدهند. بخش سوم همین واقعة هستیشناختی و فهم نو از موجود را به معنای تأویلشان میگیرد، که معنایش کلاسیک و همان تأویل متن است: اصالتی که امانیستها در ستودیا هومانیتاس به متون باستانی میدادند. بخش چهام رشتههای مختلف علوم انسانی را همچون شئون وجودی امانیستها تأویل میکند، منتهی در عینیت تاریخیشان.