امانیسم در کشاکش میان علوم انسانی، دینداری و ایدئولوژی
کلمات کلیدی:
امانیسم, رنسانس, نوزایی, علوم انسانی, دینداری, ایدئولوژی, هایدگرچکیده
مسئلة این نوشتار امانیسم است و نسبتاش با علوم انسانی و دینداری، دربرابر این توهم در ایران که امانیسم را مبنای انسانشناختی علوم انسانی میداند و ناسازگار با دین. از سه معنای تاریخی، لفظی و ایدئولوژیک، معنای تاریخی همان پدیدة معروف است در ایتالیا و اروپای دورة نوزایی. معنای لفظی مترادف انسانی است و در معانی ثانوی بیشماری میآید، ازجمله درین معنای ایدئولوژیک که انسان در عالم جای خدا را میگیرد. ولی علوم انسانی از امانیسم تاریخی برآمدهاند، از studia humanitatis (مطالعات انسانی) که به صورتهای مختلف در اروپا رایج بودهاند. این معنا با جعل لفظ امانیسم در قرن 19 یعنی در عصر ایدئولوژی فراموش میشود. همین بعدا بابِ معانی بیشمار ایدئولوژیک امانیسم ازجمله معنای سکولار یا دینی آن را میگشاید،. نامه دربارة امانیسم هایدگر را همچون متن مرجع شاهدی است بر فهم تاریخی-عمومی اروپاییان از آن تا نیمة قرن بیستم. از لحاظ فلسفی نیز نامه مهمترین نقد امانیسم است.