خوش بود گر محک ترجمه آید به میان: کانت در نثر فارسی فلسفی
کلمات کلیدی:
کانت, ترجمههای فارسی کانت, فارسی فلسفی, مطالعات ترجمهچکیده
آشنایی ایران با ایدههای کانتی فرآیندی نسبتاً نوظهور است که تقریباً به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بازمیگردد. این مقاله، با بهرهگیری از مجموعهای منتخب از منابع دست اول و دوم، به بررسی بازتاب فلسفه کانت در ایران و به طور مشخصتر، در بستر زبان فارسی فلسفی مدرن، در سه حوزه تحلیلی متمایز اما مرتبط میپردازد. این حوزهها در سه بخش ارائه میشوند. بخش نخست، مقدمهای کلی در زمینه بستر اواخر قرن نوزدهم ارائه میدهد که، اگرچه غیر نظاممند بود، به تدریج زمینهای را برای آشنایی اولیه تعدادی از فیلسوفان و پژوهشگران ایرانی علاقهمند به فلسفه با ایدههای کانتی فراهم کرد. این بررسی در چشماندازی گستردهتر از فلسفه قارهای مدرن صورت میگیرد. در همین زمینه، استفاده سنجیده از زبان فارسی (متمایز از عربی) در گزارش یا خلاصه کردن ایدهها و استدلالهای فلسفی مدرن اروپایی مورد توجه قرار خواهد گرفت. بخش دوم نشان میدهد که از همان مراحل اولیه ورود کانت به ایران، کانت تقریباً در دو مسیر فکری موازی دیده میشد: نخست، ایدههای کانتی به خودی خود و به طور مستقل، به ویژه با توجه به تبیین او از مقولات (چه معرفتی و چه ارزشی) و در ارتباط با آن، ورود او به یک رویکرد نظاممند برای تحلیل قوا. و دوم، از نظر سهم بنیادین آنها در بیان و پایهگذاری آنچه متعاقباً به عنوان «فلسفه انتقادی» شناخته شد و تأثیر آنها بر فیلسوفان پس از کانت. این بخش همچنین به معرفی چندین تلاش اولیه توسط تعدادی از نویسندگان برجسته فارسی در دهه 1930 به بعد میپردازد که نمایانگر این دریافت دوگانه بودند. بخش سوم سپس به بحث درباره تلاشهای بعدی برای معرفی، خلاصه کردن و به ویژه ترجمه کانت میپردازد که به تدریج با بسامد بیشتری از دهه 1970 و 1980 به بعد ظاهر شدند. در واقع، از این دوره به بعد است که میتوان شاهد سطحی پایدارتر از تلاشها در ارائه کانت به مخاطبان فارسیزبان به تدریج در حال گسترش بود. در اینجا، پرسشها در مورد اصطلاحات، سبک و بیان (به معنای نحو) نقش محوری در ترجمههای معاصر فارسی از کانت ایفا کردهاند. در نهایت، و در محدودیتهای زمانی، بخش سوم به بررسی بیشتر مسئله زبان میپردازد - نه تنها از نظر نیاز فنی به داشتن درک کافی از زبان (های) متون اصلی از سوی مترجمان (چه از متن اصلی آلمانی یا از ترجمهها در زبانهای دیگر مانند فرانسوی، انگلیسی یا عربی)، بلکه از نظر داشتن تسلط مؤثر مترجمان به زبان مقصد (یعنی فارسی). با این حال، چالش دوم به نوبه خود اغلب میتواند متضمن متغیرهای اضافی باشد که هم خارجی (یا ذاتی) و هم ذهنی هستند، و از این رو به ویژه پیچیده هستند. تعامل نویسنده و ایجاد تعادل بین دقت و ظرافت اغلب میتواند تحت تأثیر ترجیحات ایدئولوژیک (اگر نگوییم ایدئولوژیک) و معنایی مترجمان فردی قرار گیرد، که میتواند به راحتی از استانداردسازی و یکنواختی در پروژه کلی ترجمه پیروی کند یا آن را نادیده بگیرد، موضوعی که به اختصار در بخش پایانی مقاله بررسی خواهد شد. به طور کلیتر، شاید بتوان استدلال کرد که دامنه این بررسی اجمالی در جایی در تقاطع تاریخ ایدهها (که به آرامی به سمت به دست گرفتن جایگاهی در تاریخ روشنفکری پیش میرود، اما هنوز کاملاً نه)، جامعهشناسی معرفت و مطالعات ترجمه قرار میگیرد.