پروکلوس و مسأله خوریسموس
کلمات کلیدی:
پروکلوس, افلاطون, فلسفه نوافلاطونی, خوریسموس, صدور, نظریه مثلچکیده
انفصال ایدهها و اشیاء از یکدیگر که از آن با عنوان خوریسموس یاد میشود باعث بروز مشکلاتی در وجودشناسی و شناختشناسی افلاطون شده است. در صورت قطع ارتباط ایدهها و افراد، در وجودشناسی با این مشکل مواجه میشویم که چگونه ممکن است ایدهها علت افرادی باشند که با آنها ارتباطی ندارند. در شناختشناسی باید به این مسأله پاسخ دهیم که اگر ایدهها با افراد ارتباطی نداشته باشند چگونه میتوان از طریق اشیاء به شناخت ایدهها دست یافت. افلاطون و فیلسوفان بعدی هریک به نحوی میکوشند تا به مسأله خوریسموس پاسخ دهند. پروکلوس در پاسخ به این مسأله از دو اصل «حد وسط» و «وجود متقابل چیزها در یکدیگر» استفاده کرده است که اگرچه سابقه آنها به فیلسوفان قبلی و حتی به آثار افلاطون باز میگردد اما نخستین بار پروکلوس آنها را بسط داد و به طور گسترده به کار برد. بر طبق اصل اول واسطههایی میان ایده و افراد وجود دارند که فیض ایده را به افراد میرسانند و همچنین امکان شناخت ایده را از طریق افراد فراهم میسازند. بر طبق اصل دوم صورتی از ایده در افراد تجسم مییابد و در عین حال افراد نیز به نحوی بالقوه در ایده متعالی وجود دارند.