اخلاق از منظر پدیدارشناسی با تکیه بر آرای «ماکس شلر»
کلمات کلیدی:
پدیدارشناسی, پیشینی, داده پدیدارشناسانه, تجربه پدیدارشناختی, ارزشها, احساساتچکیده
موضوع اصلی این مقاله ترسیم خطوط کلی رویکرد پدیدارشناسانه شلر به اخلاق است. شلر از همان آغاز شکلگیری جنبش پدیدارشناسی تصمیم داشت تا از این رویکرد در ساحاتی مانند اخلاق و دین استفاده کند. از اینرو برای دستیابی به این هدف کوشش کرد تا با نوآوریهایی در پدیدارشناسی و با تأسیس نظامی مبتنی بر ارزشهای غیرصوری، هم رویکرد پدیدارشناسانه را در ساحت اخلاق به کار برد و هم در مقابل رویکردهای صورتگرایانهای مانند رویکرد کانت به اخلاق ایستادگی کند. از نظر شلر تکیه بر این قبیل نظامهای صوری در حوزه اخلاق سبب غفلت از ارزشها به عنوان پدیدارهای مبنایی تجربه اخلاقی انسان میشوند و از آنجا که در نگاه «شلر» ارزشها از طریق احساسات بر آدمی عیان میشوند، نپذیرفتن ارزشها از جانب کانت و نظامهای اخلاقی صورتگرا سبب میشود که احساسات نیز نادیده انگاشته شوند. شلر برای روشنتر ساختن منظور خود از نقش احساسات، تفکیکی را بین احساسات قصدی، وضعیتهای احساسی و تأثرات در نظر میگیرد و احساسات قصدی را راهبر فرد به سمت ادراک ارزشها میداند.