صورتبندی مفهومی تمایز «ذهن» در مقابل «نفس» نزد صدرالمتالهین
کلمات کلیدی:
نفس, امرذهنی, تجربه حسی, آگاهی مفهومی, آگاهی وجودیچکیده
چارچوب فکری دکارتی که در فلسفه و عصر جدید غالب است، انسانی را نه به مثابه نفس، بلکه به مثابه جوهر اندیشنده به تصویر میکشد. در این تفکر، حقیقت انسان در تقابل با بدنش، ذهنی است که شئونات و ویژگیهای مختلف نفس ارسطویی مانند انفعالات، اراده و تجربه و تاملات نظری و عملیاش، همگی در ذیل آن، تعریف و تحلیل میشوند. اما ایده ارسطو در تعریف نفس یعنی لوگوسِ ناظر (متعلق) به جسم، در فلسفه اسلامی پذیرفته شد و در جریانهای مختلف آن، استمرار یافت. پژوهش جاری با التفات به تقلیلی که در معنای نفس به ذهن نزد عقلگرایان سده هفدهم صورت پذیرفته و همچنین تفاوت ذهن در اندیشه انسانشناسی فلسفی غرب معاصر با نفس در اندیشه فیلسوفان مسلمان، در صدد است تا با تحلیل منطقی دیدگاههای صدرالمتالهین –به مثابه فیلسوفی متعهد به تعریف ارسطویی-، صورتبندی اولیهای از تمایز مفهومیِ ذهن و امرذهنی با نفس ارائه دهد. در این صورتبندی و تلاش انجام پذیرفته، ذهن و امرذهنی، مرتبه «آگاهیِ مفهومی» و «تخیّلی» نفس معرفی میشود که در مقابل «آگاهی وجودی»، «تجربههای زیسته و ادراک حسی» نفس قرارگرفته و از آن، متمایز میشود. ذهن مرتبهای از نفس است و نه کل آن و آگاهی و خودآگاهی مفهومی در نفس نیز، چیزی جز مرتبه کشف مفهومیِ ظهور تفصیلی و وجودیِ صفات و معانی نفس نیست.