نگاهی انتقادی به الگوی نُه بخشی دو بخشی - در بررسی منطق دورة اسلامی
کلمات کلیدی:
تاریخ منطق, منطق دورة اسلامی, الگوی شرقی- غربی, الگوی نُه بخشی- دو بخشی, خوانش حداکثری از الگوی نُه بخشی-دو بخشیچکیده
در بخش نخست این مقاله، دیدگاه رشر در دستهبندی منطقدانان دوره اسلامی که در درجه نخست بر تضاد میان منطقدانان مکتب بغداد و ابنسینا و پیروانش مبتنی است، مورد بررسی قرار میگیرد و به برخی از نارساییهای آن اشاره میشود؛ پس از آن، دو خوانش متفاوت از الگوی نُه بخشی- دو بخشی تحت عناوین «کلاسیک» و «حداکثری» معرفی میشوند؛ در خوانش «کلاسیک»، صرفاً به ترتیب و انسجام مباحث منطقی و حذف یا عدم حذف مبحث مقولات در متون منطقی توجه میشود، در حالی که در خوانش «حداکثری»، همین عوامل در جهت تبیین آموزههای متفاوت منطقی در سیر منطق دورة اسلامی به کار گرفته میشوند. در ادامه، ناکارآمدیهای خوانش «حداکثری» در خصوص دستهبندی منطقدانان دورة اسلامی و تشخیص و تبیین آموزههای منطقی متفاوت این منطقدانان مورد تأکید قرار میگیرند و به برخی انتقادات مشترکی که بر هر دو الگوی شرقی-غربی و نُه بخشی-دو بخشی وارد میشوند، از جمله عدم توجه به تحولات متأخر منطق در جهان اسلام اشاره میشود.