نقد فخر رازی بر نظریه عقول مشائیان
کلمات کلیدی:
عقل, قاعدة الواحد, نظریه صدور, نظریه عقول, نظریه ارواح, فخررازیچکیده
فیلسوفان مشائی عموماً نظریهای را در باب عالم موجودات مجرد تام (عقول) پرورش دادهاند که میتوان آن را «نظریه عقول» نامید. آنان در تبیین نحوه صدور عقول، به قاعده مشهور «الواحد» متوسل شدهاند که بر اساس آن، از علت واحد، تنها معلول واحد صادر میشود و صدور کثیر از واحد ممتنع است. از سوی دیگر در فلسفه مشائی تحت تأثیر کیهانشناسی کهن، تناظر عددی میان تعداد عقول با تعداد افلاک نهگانه برقرار میشود و بر این اساس تعداد عقول در ده عقل منحصر میگردد (هر یک از نُه عقلِ نخست متکفّل صدور یک فلک و نهایتاً عقل دهم -که عقل فعّال نامیده میشود- متکفل تدبیر امور عالم تحتالقمر دانسته میشود). فخررازی با نقد قاعدة الواحد و نیز مخالفت با تناظر یادشده، دیدگاه مشائیان را مورد نقد قرار میدهد. وی در تلاشی برای معرفی دیدگاه جایگزین، «نظریه ارواح» را با صبغهای کلامی پرورش داده است. این نظریه هر چند از جهت چارچوب مفهومی و نیز مبانی و اصول خود با نظریه فیلسوفان تفاوت دارد، ولی به نظر میرسد که در اساس تفاوتی بنیادین با نظریه عقول فیلسوفان ندارد.