آیا علم میتواند طبیعیگرایی فلسفی را به چالش بکشد؟ تأمّلی بر رابطه طبیعیگرایی فلسفی و طبیعیگرایی روششناختی
کلمات کلیدی:
طبیعیگرایی روششناختی, طبیعیگرایی فلسفی, فراطبیعیگرایی, علمچکیده
طبیعیگرایی فلسفی شامل این ادعا است که در جهان تنها هویات طبیعی وجود دارند. این دیدگاه، با فراطبیعیگرایی که وجود هویاتی همچون خداوند، روح و ... را فرض میگیرد در تعارض بوده و اختلاف بین آنها موضوع مناقشات فلسفی گوناگونی بودهاست. در مناقشات اخیر، علاوه بر ادلّه فلسفی، علم نیز به عنوان زاویه ورود مورد استفاده قرار گرفته و چارچوب بحث را از برهانهای صرفاً فلسفی، به برهانهای علمی-فلسفی تغییر دادهاست. در این مقاله به این پرسش میپردازیم که در چنین چارچوبی، نظریههای علمی علیالاصول میتوانند طبیعیگرایی فلسفی را به چالش بکشند یا نه؟ ادعا این است که این پرسش مدافعین طبیعیگرایی فلسفی را بر سر یک دوراهی قرار میدهد. اگر به این پرسش پاسخی منفی بدهند، علم دیگر نمیتواند داوری مشروع و منبعی قابل قبول برای داوری میان طبیعیگرایی و فراطبیعیگرایی باشد. در عین حال پاسخ مثبت و پذیرش چالشبرانگیزی نیز برای طبیعیگرایان هزینهای دارد، چرا که مستلزم آن است که از تعهد به طبیعیگرایی روششناختی دست بردارند. زیرا تعهد طبیعیگرایی ایجاب میکند یافتههای علمی همواره مویّد طبیعیگرایی فلسفی بوده و هرگز مویّد فراطبیعیگرایی نباشند. بنابراین طبیعیگرای فلسفی برای آن که از علم در دفاع از دیدگاه خود بهره ببرد و در عین حال متهم به جزمیگری نشود، ناچار است طبیعیگرایی روششناختی را به عنوان اصلی ضروری برای فعالیت علمی قرار ندهد.