«الهیات» نزد ارسطو و نسبت آن با دین یونانی
کلمات کلیدی:
الهیات تنزیهی, فلسفه اولی, دین یونانی, الهیات تمثیلی, لامبدا, محرک لایتحرکچکیده
پژوهشگران در مواجهه با الهیات ارسطو عموماً الهیات تنزیهی را به او نسبت میدهند. فیلسوف متأله در این الگو دین خود را از فلسفه نگرفته است، بلکه فلسفه را برای تفسیر و قرائت عقلانی خاصی از دین به کار میگیرد. او با استفاده از مفاهیم فلسفی تصوراتِ تشبیهزده از الوهیت را اصلاح، و الوهیت را تنزیه میکند. فیلسوف در این الگو پیش از تفلسف متدین است و با تفلسف قرائت خود را از دین تغییر میدهد. در حالی که رویکرد غالب در تفسیر ارسطو همین است، اما عدهای چون نتوانستهاند چنین الهیاتی در وی بیابند رویکرد دیگری اتخاذ کرده و اساساً الهیاتِ وی را منکر شدهاند. در این مقاله پس از شرح این دو رویکرد و نشاندادن عدم تطابقشان با متون ارسطو به معرفی قرائت الهیاتیِ غیرتنزیهی از مابعدالطبیعه پرداختهایم. فیلسوف در این الگو دینِ پیشافلسفی را عقلانی نمیسازد، بلکه در متنِ فلسفۀ خودش الوهیت و امر قدسی را تجربه میکند. در اینجا فلسفه مسبوق به دین نیست، بلکه دین مسبوق به فلسفه و محصولِ نهاییِ آن است. بنابراین ارسطو متدین به دین یونانی یا هر دین پیشافلسفیِ دیگری نبوده، بلکه دینِ او عین فلسفۀ اوست.