«الهیات» نزد ارسطو و نسبت آن با دین یونانی

نویسندگان

    محمد حبیب اللهی گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی
    احمد عسگری * گروه فلسفه دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی ahmad_asgari55@yahoo.com

کلمات کلیدی:

الهیات تنزیهی, فلسفه اولی, دین یونانی, الهیات تمثیلی, لامبدا, محرک لایتحرک

چکیده

پژوهشگران در مواجهه با الهیات ارسطو عموماً الهیات تنزیهی را به او نسبت می‬دهند. فیلسوف متأله در این الگو دین خود را از فلسفه نگرفته است، بلکه فلسفه را برای تفسیر و قرائت عقلانی خاصی از دین به کار می‬گیرد. او با استفاده از مفاهیم فلسفی تصوراتِ تشبیه‬زده از الوهیت را اصلاح، و الوهیت را تنزیه می‬کند. فیلسوف در این الگو پیش از تفلسف متدین است و با تفلسف قرائت خود را از دین تغییر می‬دهد. در حالی که رویکرد غالب در تفسیر ارسطو همین است، اما عده‬ای چون نتوانسته‬اند چنین الهیاتی در وی بیابند رویکرد دیگری اتخاذ کرده و اساساً الهیاتِ وی را منکر شده‬اند. در این مقاله پس از شرح این دو رویکرد و نشان‬دادن عدم تطابقشان با متون ارسطو به معرفی قرائت الهیاتیِ غیرتنزیهی از مابعدالطبیعه پرداخته‬ایم. فیلسوف در این الگو دینِ پیشافلسفی را عقلانی نمی‬سازد، بلکه در متنِ فلسفۀ خودش الوهیت و امر قدسی را تجربه می‬کند. در اینجا فلسفه مسبوق به دین نیست، بلکه دین مسبوق به فلسفه و محصولِ نهاییِ آن است. بنابراین ارسطو متدین به دین یونانی یا هر دین پیشافلسفیِ دیگری نبوده، بلکه دینِ او عین فلسفۀ اوست.

دانلود

چاپ شده

۱۴۰۱/۰۳/۳۱

شماره

نوع مقاله

مقالات