نقش قوه در تبیین وجود موجودات مادی در فلسفه ارسطو
کلمات کلیدی:
موجود, جوهر, موضوع, ذات, صورت, فعل, قوهچکیده
طرح ارسطو در مابعدالطبیعه، تحقیق و مطالعه موجود بماهو موجود است، بر این اساس او به تفحص از علل و مبادی موجودات از آنجهت که موجودند میپردازد. او میخواهد معلوم کند چرا موجودات موجودند و موجود بودن برای هر موجودی چیست. ذات و موضوع هر یک به نحوی میتواند مبنای تحلیل وجود قرار گیرد. از طرفی ارسطو با این مشکل مواجه است که ترکیب و ثنویتِ ذات و موضوع، حداقل در جواهر مادی، واقعی است، از طرف دیگر جوهر که بنابر فرض اصل و مبنای وجود است مقدم و واحد است. در تحلیل و پاسخ به این مسأله ارسطو از «قوه» استفاده میکند. آنچه موجود است (موضوع)، و آنچه شیء موجود بهواسطه آن موجود است (ذات)، دو امر متباین نیستند، بلکه دو نحوه از وجود یک شیءاند: نحوه وجود بالقوه و نحوه وجود بالفعل. بنابراین اگرچه ترکیب ماده و صورت ترکیب دو جوهر واقعی است، اما این با وحدت جوهر منافاتی ندارد، زیرا یکی فعلیتِ دیگری است. آنچه در اینجا نهایتاً مبنای تحلیل وجود جواهر مادی را فراهم میکند، «قوه» است.