نسبتهای چهارگانه در بوته نقد
کلمات کلیدی:
نسبتهای چهارگانه, مرجع نسب, حصر عقلی نسب, نسبت بین نقیض مفاهیمچکیده
رهیافت منطقدانان مسلمان در باب تحلیل نسبت، قواعد مربوط به آن و نیز کاربرد نسبتها در یک سطح نبوده است. آنان نسبت بین دو مفهوم (مفهوماً و مصداقاً) را به نحو مدون مورد بحث قرار دادهاند، اما در بحث از قواعد و خواص استنتاجی مربوط به نسبت بهطور پراکنده سخن گفتهاند، به گونهای که به تمایز خواص مختلف نسبت توجه نداشتهاند. ازاینرو منطقدانان در تبیین و تحلیل منطق ارسطویی دچار ناسازگاری بنیادین شده و قواعد مربوط به نسبت عملاً بخشی از منطق ارسطویی نیست؛ بر این اساس دریافت مستقیم آراء و نظریات آنها در اینباره ممکن نیست. در عین حال توجه منطقدانان مسلمان متأخر، به مصادیق و افراد کلی در راستای پایهریزی منطق مجموعهها بود و این همانندی بین نظریه نسب و نظریه مجموعهها، از تعریف نسبتها نزد آنان پیداست. پرداختن به نسبتهای چهارگانه از سوی منطقدانان سنتی، و موفقیت و بالندگی این نظریه با اصطلاحات جدید آن نزد منطقدانان متأخر، میتواند دلیل نقضی بر این پندار نادرست باشد که آنها هیچگونه برخوردی با منطق نسب نداشتهاند؛ یعنی اگرچه منطق سنتی، بر محمولات تکموضعی مبتنی است و درصدد است همه نسب را به مفاهیم برگرداند، اما در مباحثی مثل نسب اربعه به عنوان مدخل منطق مجموعهها به نوعی با مسأله نسب روبرو بودهاند، البته بدون تردید هیچ بحث مدونی تحت عنوان منطق نسب نزد ارسطو و منطقدانان پیرو او وجود ندارد.