روایت علامه طباطبایی از مبادی انسانشناسانۀ منطق هویّتی جامعه
کلمات کلیدی:
منطق هویّتی, جامعۀ اسلامی, مبادی انسانشناختی, علامۀ طباطبایی, فطرتچکیده
در این مقاله، تلاش شده است که مبای انسانشناسانۀ نگاه علامه سیّدمحمّدحسین طباطبایی به منطق هویّتیِ جامعۀ اسلامی، صورتبندی و روایت شوند. بهبیاندیگر، جامعۀ اسلامی، یک منطق هویتّی خاص دارد که برآمده از بنیانهای انسانشناختی آن است و در تناسب و تناظر با آن شکل گرفته است. پس هدف این است که خاستگاههای انسانشناختیای که بر سازوکار هویّتی جامعۀ اسلامی، حاکم هستند آشکار شوند. برای این منظور، به مطالعۀ کتابخانهای رو آورده شده و مقولههای برآمده از آثار ایشان در چهارچوب روش تحلیل محتوای کیفی، بررسی شدهاند. در لایۀ منطق هویّتی جامعۀ اسلامی در عرصۀ درونی، این مقولهها که مبادی انسانشناسانه هستند شناسایی شدند: «تعاون مؤمنانه»، «فزایندگی علم و عمل»، «مداخلۀ جغرافیایی» و «دولتمندی دیانت». در لایۀ منطق هویّتی جامعۀ اسلامی در عرصۀ بیرونی نیز این مقولهها به عنوان مبادی انسانشناسانه به دست آمدند: «مجتمع واحد جهانی» و «تمایزطلبی معنایی».