دیدگاه یکسانانگارانه در باب گزارهها: چگونگی رابطۀ استنتاجی هست/باید و کاربست آن در علم اجتماعی
کلمات کلیدی:
رابطه باید و هست, گزارۀ توصیفی, گزارۀ هنجاری, قضیه معقوله, قضیه ملفوظه, استنتاج باید از هستچکیده
چگونگی رابطۀ میان گزارههای توصیفی و هنجاری از مسائل شناختهشده در فلسفه است. در سنت علمی مسلمانان، منطقدانان، اهل بلاغت و اصحاب علم اصول در باب طبیعت این گزارهها بیشتر بحث کردهاند. آنها عموماً پذیرفتهاند تنها گزارههای توصیفی صدق و کذبپذیر بوده و طبیعتی بازنمودی دارند. از نظر آنها گزارههای هنجاری قابلیت اتّصاف به صدق و کذب را ندارند و به تبع، برقراری رابطۀ استنتاجی میان این دو دسته از گزارهها بیمعناست. در نوشتۀ پیش رو، تلاش نویسنده دفاع از سه مدعا است: اول آنکه گزارههای هنجاری نیز صدق و کذبپذیر و دارای طبیعی بازنمودی هستند، دوّم آنکه استنتاج هست از باید و باید از هست (استنتاج متقابل گزارههای توصیفی و هنجاری از یکدیگر) محظور منطقی ندارد و سوّم آنکه توجه به گزارههای هنجاری و استنتاج گزارههای توصیفی از آنها در علم اجتماعی اهمیت بیشتری مییابد. در انتهای مقاله، نمونههایی از استنتاجها در علم اجتماعی ارائه شده است.